تحقیق را به صورت هاى مختلفى تقسیم کرده و انواع گوناگونى را براى آن در نظر گرفته اند.
تـحـقیقات کاربردى
به منظور حل سریع مسائل و مشکلات و اتخاذ تدابیر لازم انـجام مى شود. این نوع پژوهش با استفاده ازیافته هاى تحقیقات بنیادى در صدد حل مشکلات گوناگون بر مى آید. به عبارت دیگر, در تحقیق کاربردى , محقق یافته هاى تحقیق بنیادى را در صحنه عمل مى آزماید, بنابراین , پژوهش کاربردى بر خلاف تحقیق بنیادى که جنبه نظرى دارد, بیشتر به سمت پدیده هاى واقعى و مـسـایـل عـملى معطوف است و در شرایط غیر آزمایشگاهى و در رویارویى با واقعیات سیاسى آاجتماعى و… انجام مى شود.
بـرخـى دیگر از صاحب نظران , در یک تقسیم بندى کلى , تحقیق را به دوگونه تـحـقـیق تکوینىو تحقیق توسعه اى (تکاملى) تقسیم کرده اند. از این دیدگاه , تحقیق تکوینى به تحقیقى اطلاق مى شود که در صدد یافتن علت تکوین و ایجاد یک پدیده یا موضوع پژوهش است , ولى تحقیق توسعه اى یا تکاملى , پژوهشى است که به دنبال فهم فرآیند و مسیرى است که یک موضوع یا پدیده ازآغاز تولد خود تا کنون طى کرده است . این نوع پژوهش بر آن است تا معلوم کند که , پدیده مورد نـظـر چـه مـسـیـرى را پـشـت سرگذاشته و چرا چنین مسیرى را طى کرده است.
تـحـقیق توصیفى نیز از این دیدگاه آنچه را که هست توصیف مى کند. این نوع پژوهش نیز شامل توصیف , ثبت و تجزیه و تحلیل شرایط موجود است . در این نوع پژوهش سعى مى شود تا روابط میان عوامل (متغیرهاى) دست کارى نشده کشف شـود. در پژوهش تجربى نیز محقق در صدد مشخص کردن روابط موجود بین عوامل و متغیرهاى مختلف است , با این تفاوت که در پژوهش تجربى امکان دست کـارى و کنترل عوامل و متغیرهاى دخیل در موضوع پژوهش یا پدیده مورد نظر وجود دارد.
دانـشـمـندان و صاحب نظران درس روش تحقیق , انواع زیادى از تحقیق را نام بـرده انـد کـه بررسى همه آن ها ممکن نیست , دریک جمع بندى مى توان به سه نـوع اصلى تحقیق اشاره کرد. به عبارت دیگر, تحقیق در علوم اجتماعى به طور عام و علوم سیاسى به طور خاص به یکى از اشکال زیر مى تواند وجود داشته باشد.
هـدف اصـلـى در تـحـقـیـق اکـتـشافى , شناخت وضعیتى است
که درباره آن آگـاهـى هـاى لازم وجـود ندارد, به عبارت دیگر, در این نوع پژوهش , محقق به دنبال دستیابى به اطلاعاتى است
که با کمک آن ها مى تواند موضوع تحقیق را به خـوبـى بـشـنـاسـد.
بنابر این , بااین تعریف هر تحقیقى نیازمند انجام یک سرى مـطـالـعـات اکـتـشـافـى اسـت
یـعـنـى تحقیق اکتشافى زمینه اى است براى انجام تحقیقات مهم تر و گسترده تر.
بـرخـى از صاحب نظران , تحقیق اکتشافى را تحقیق برآوردى نیز نامیده اند,
به نـظـر آن هـا در این نوع تحقیق , هیچ فرضیه اى پیشنهاد نمى شود
و مورد آزمون قـرار نمى گیرد بلکه هدف آن تنها به دست دادن برآوردى از یک مساءله خاص است .
تحقیق اکتشافى را نمى توان پژوهش به معناى حقیقى آن دانست ,
بلکه در عـوض نوعى مطالعه است که باعث وسعت بخشیدن به دیدگاه ها و اندیشه هاى محقق مى شود.
بـنـا بـراین , وظیفه تحقیق اکتشافى نه رسیدگى کردن به فرضیه هاى تحقیق است
و نه جمع آورى اطلاعات در مورد مساءله تحقیق ,
بلکه ایجاد زمینه مناسب بـراى درک بـهـتـر پـدیـده هاى مختلف یا مساءله خاصى است
که محقق , فاقد اطـلاعـات کـافى درآن مورد است .
پژوهش اکتشافى ممکن است به صورت هاى مـختلفى انجام شود مانند:
خواندن متون و نوشته هاى مختلف ,مصاحبه با افراد, مشورت با اساتید و صاحب نظران و…
تحقیق توصیفى شامل مجموعه روش هایى است که هدف از آن ها توصیف کردن پـدیـده یـا پـدیـده هاى مورد بررسى است .
دراین نوع پژوهش , توصیف و معرفى پـدیده مورد نظر از طریق بر شمردن ویژگى ها, ابعاد و حدود آن پدیده صورت مـى پـذیرد.
دراین نوع از تحپژوهش قیق , محقق ممکن است در صدد شناسایى عوامل و مـتغیرهاى دخیل در یک پدیده یا موضوع خاص برآید
ولى به بررسى روابط بین ایـن عـوامـل و تشخیص نوع آن ها نمى پردازد.
به عبارت دیگر, هدف در تحقیق تـوصیفى , شناسایى وضع موجود است , نه قضاوت درباره آن یا بررسى نوع رواب ط موجود بین عوامل و متغیرهاى مختلف .
بـنـابـراین , در یک پژوهش توصیفى , محقق الزاما در پى کشف و توضیح روابط, همبستگى ها و نیز آزمودن فرضیه ها و پیش بینى حوادث و رویدادها نیست ,
بلکه توجه او بیشتر در جهت توصیف و گزارش نویسى از موقعیت ها و وقایع بر اساس اطـلاعاتى است که بیشتر جنبه وصفى دارد,
البته باید دانست که صاحب نظران در مـورد مفهوم دقیق پژوهش توصیفى اتفاق نظر ندارند
وگاهى به تعریف این نـوع از پژوهش تـا آن اندازه وسعت مى دهند
که شامل همه انواع پژوهش جز تحقیقات تاریخى و تجربى ,مى شود.
در اینجا منظور از پژوهش توصیفى عـبـارت اسـت از:
تـوصـیـف عـیـنـى , واقـعى و منظم خصوصیات یک پدیده , یک موقعیت و یا یک موضوع .
ایـن نوع تحقیق که به آن پژوهش علمى نیز گفته مى شود,
در صدد پیدا کردن روابـط عـلـت و معلولى بین متغیرهاى مختلف است .
البته ناگفته نماند که در عـلوم سیاسى یا به طور کلى در علوم اجتماعى , بررسى روابط على به گونه اى قـطعى مطرح نیست
ـ یعنى در علوم اجتماعى به طور مسامحه از روابط علت و مـعـلـولـى سـخـن بـه مـیـان مـى آیـد ـ
زیـرا در مورد پدیده هاى اجتماعى و سـیـاسـى نـمـى تـوان بـه رابطه على دست یافت
بلکه این نوع روابط همواره با درصـدى از احـتـمـال بیان مى شود.
این امر از آنجا ناشى مى شودکه پدیده هاى سـیاسى و اجتماعى معمولا تحت تاءثیر عوامل و متغیرهاى زیادى قرار دارند
که شـنـاسـایـى همه آن ها از عهده یک محقق علوم اجتماعى خارج است ,
به عبارت دیـگـر, گـفته مى شود که (اصل چند متغیرى) بر پدیده هاى اجتماعى حاکم اسـت.
تـعـریفى که از تحقیق ارائه شد در واقع تنها برازنده تحقیق تبیینى است ,
زیرا تنها دراین نوع از پژوهش است که مراحل کلى سه گانه سؤال , فرضیه و آزمون وجود دارد.
بنابراین , هدف اصلى یک پژوهشگر علوم سیاسى باید کسب توانایى براى انجام یک پژوهش از نوع تبیینى آن باشد .