یک صفت و ویژگی از محیط فیزیکی یا اجتماعی است که بعد از انتخاب، دخالت یا دست کاری شدن توسط محقق، مقادیری را می پذیرد تا تأثیرش بر روی متغیر دیگر (متغیر وابسته) مشاهده شود یا صفتی است که محقق آن را دستکاری و کم و زیاد می نماید.
برای مثال، محقق می خواهد اثر دو نوع روش تدریس (الف) و (ب) را روی عملکرد دانشجویان بررسی کند.
در این پژوهش نوع تدریس، متغیر مستقل در نظر گرفته شده تا تأثیرش بر عملکرد یادگیری دانشجویان (متغیر وابسته) مورد مطالعه قرار می گیرد.
در مطالعات همبستگی، به جای متغیر مستقل از اصطلاح «متغیر پیش بین» و به جای متغیر وابسته از «متغیر ملاک» استفاده می شود.
برخی نویسندگان معتقدند اصطلاح متغیر مستقل و وابسته (تابع) ویژه ی تحقیقاتی است که در آن ها هدف، تبیین رابطه علت و معلولی میان متغیرها است.
برای مثال در بررسی رابطه ی رضایت مشتری و وفاداری آنان، تمایز متغیر مستقل و وابسته از یکدیگر مشخص نیست.
در این گونه تحقیقات، هدف پژوهشگر برقراری رابطه ی هم زمانی میان متغیر ها است. باید توجه داشت که تعداد و ماهیت متغیر مستقل به مسئله ی تحقیق بستگی دارد.
متغیری است که تغییرات آن تحت تأثیر متغیر مستقل قرار می گیرد. متغیر مورد بررسی را متغیر وابسته گویند.
متغیر وابسته آن است که مورد پیش بینی قرار می گیرد، در حالی که متغیر مستقل متغیری است که از روی آن پیش بینی می شود.
به زبان ریاضی، متغیر وابسته Y معلول فرضی است که همراه با تغییرات یا پرش متغیر X تغییر می کند. متغیر Y دست کاری نمی شود، بلکه از لحاظ تغییراتی که در آن به عنوان نتیجه احتمالی تغییرات مربوط به متغیر مستقل حاصل می شود مورد مشاهده قرار می گیرد.
در پیش بینی از X و Y ها بستگی دارد که قبلاً انتخاب شده است. متغیر وابسته، شرط وضعیت یا کیفیتی است که تلاش می شود آن را تبیین کرد.
برای مثال، در بررسی تأثیر شیوه های تشویق بر خواندن روزنامه دانش آموزان، میزان خواندن به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است تا اثر تشویق بر آن اندازه گیری شود.
انتخاب یک متغیر به عنوان متغیر وابسته (تابع) به هدف پژوهش بستگی دارد.
پس از تعریف دقیق و روشن متغیر وابسته، باید ابزاری که امکان اندازه آن را فراهم می سازد نیز شناسایی نمود.
متغیر کمی یا کیفی است که جهت یا میزان رابطه ی میان متغیر های مستقل و وابسته را تحت تأثیر قرار می دهد. گاهی این متغیر یک متغیر مستقل ثانوی است که بر جهت یا میزان ارتباط متغیر مستقل و وابسته تأثیر می گذارد.
برای مثال در بررسی تأثیر شیوه های مختلف تشویق بر خواندن روزنامه دانشجویان دختر و پسر، محقق می خواهد نقش متغیر جنسیت را نیز در تشویق و یادگیری مورد مطالعه قرار دهد.
بنابراین در این تحقیق جنسیت متغیر تعدیل کننده محسوب می شود. نکته مهم این است که متغیر تعدیل کننده قابلیت بررسی و یا کنترل دارد.
در یک تحقیق نمی توان تمام متغیر ها را به طور هم زمان مورد مطالعه قرار داد. بنابراین محقق اثر برخی از متغیرها را کنترل نموده، آن ها خنثی می کند. این نوع متغیرها، متغیر کنترل نامیده می شوند.
برای مثال این سوال پژوهشی که «چه رابطه ای میان پیشرفت تحصیلی و عزت نفس دانشجویان پسر سال دوم (ترم چهارم) وجود دارد؟» مورد نظر قرار می گیرد.
در این سوال، اثر پایه تحصیلی جنسیت بر پیشرفت تحصیلی و عزت نفس، کنترل می شود. کنترل متغیرها از دو طریق ممکن می باشد: الف – کنترل های تحقیفی، ب – کنترل های آماری.
متغیری است که محقق برای استنتاج از نحوه ی تأثیر متغیر مستقل بر متغیر تابع مورد نظر قرار می دهد.
ولی تأثیر آن را نه می توان کنترل کرد. نه به طور مستقیم و مستقل از سایر متغیر ها، مشاهده کرد. متغیر مداخله گر معمولاً بر اعتبار درونی و اعتبار بیرونی تحقیق اثر نمی گذارد. برای مثال در یک طرح تحقیق که هدف آن بررسی تأثیر روش آموزش، روش تحقیق در مقایسه با سخنرانی برای آموزش روش تحقیق است:
متغیر مستقل نوع روش آموزش
و متغیر وابسته پیشرفت یادگیری روش تحقیق دانشجویان است. از آنجا که «یادگیری» متغیری است که تأثیر متغیر مستقل بر متغیر وابسته را تحت تأثیر قرار می دهد. مشاهده آن به طور مستقیم امکان پذیر نمی باشد، متغیر مداخله گر نامیده می شود. بدون شک متغیرهای مداخله گر در تفسیر نتایج مد نظر قرار می گیرد.